English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
postpaid U مخارج پستی قبلا پرداخت شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
postpaid U پاکت تمبردار یا امانتی که قبلا مخارج پست ان پرداخت میشود
postage U مخارج پستی
unfinanced U مخارج پرداخت نشده
prepaid U قبلا" پرداخت شده
bareboat charter U ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
charges forward U هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
program cost U مخارج اجرای یک برنامه مخارج پیش بینی شده
inseparable cost U حالتی که چند نوع کالا در یک واحدتولیدی ساخته شود و هزینه و مخارج هر یک نسبت به کل مخارج اختیارا" تعیین گردد
prefiguring U قبلا اعلام کردن قبلا نشان دادن
prefigures U قبلا اعلام کردن قبلا نشان دادن
prefigured U قبلا اعلام کردن قبلا نشان دادن
prefigure U قبلا اعلام کردن قبلا نشان دادن
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
central postal directory U دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
aggregate expenditures U مخارج کل
outgoing U مخارج
expenditures U مخارج
spending U مخارج
outlays U مخارج
disbursements U مخارج
expenses U مخارج
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
holding costs U مخارج نگهداری
budget expenditures U مخارج بودجه
costs of proceedings U مخارج عدلیه
cost estimate U تخمین مخارج
superstitious uses U مخارج خرافاتی
luxury spending U مخارج تجملی
operating cost U مخارج عملیاتی
national expenditures U مخارج ملی
social outlays U مخارج اجتماعی
tax expenditures U مخارج مالیاتی
operating expenses U مخارج عملیاتی
licence fee U مخارج پروانه
wage costs U مخارج دستمزد
national spending U مخارج ملی
wasteful expenditures U مخارج بیهوده
management expenses U مخارج مدیریت
travelling expenses U مخارج سفر
foot U پرداختن مخارج
welfare expenditures U مخارج رفاهی
management expenses U مخارج اداری
rate of spending U میزان مخارج
marginal outlays U مخارج نهائی
expenditure U مخارج صرف
indirect expenses U مخارج غیرمستقیم
portage U مخارج باربری
porterage U مخارج باربری
actual expenses U مخارج واقعی
reasonable scale U مخارج متعارفه
freight charges U مخارج حمل
public expenditures U مخارج عمومی
military spending U مخارج نظامی
military expenditure U مخارج نظامی
municipal spending U مخارج شهرداری
rate of spending U نرخ مخارج
estimate of costs U تخمین مخارج
capital expenditure U مخارج سرمایهای
expense account U حساب مخارج
incidental expenses U مخارج اتفاقی
expense accounts U حساب مخارج
expenditure approach U روش مخارج
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
marginal propensity to spend U میل نهائی به مخارج
free of all charges U بدون هیچگونه مخارج
overhead U مخارج کلی سرجمع
outlays U هزینههای سرمایهای مخارج
noncash expenditures U مخارج غیر نقدی
deduction of expenses U کسر مخارج [اقتصاد]
marginal propensity to expend U میل نهائی به مخارج
marginal propensity to expend U تمایل نهائی به مخارج
sumptuary law U قانون تحدید مخارج
support a family U متکفل مخارج خانوادهای بودن
time cost curve U منحنی مخارج برحسب زمان
You need spare no expense . U نگران خرج ( مخارج ) آن نباش
all the expenses fell on him U تمام مخارج به گردن اوافتاد
self support U اتکاء بخود تکفل مخارج خود
To cut down expenses . U خرج را کم کردن ( مخارج راپایین آوردن )
previously U قبلا"
already U قبلا
erst U قبلا
erstwhile U قبلا
formerly U قبلا
supra U قبلا
aforehand U قبلا
the reinbefore U قبلا
pre arrange U قبلا قرارگذاشتن
presentient U قبلا مستعد
presentient U قبلا متوجه
prepay U قبلا پرداختن
foretoken U قبلا اگاهانیدن
i went before U من قبلا` رفتم
prerecord U قبلا ضبط
heretofore U سابقا قبلا
beforehand U قبلا اماده
prescient U قبلا اگاه
f.o.b U قیمت کالا بدون احتساب مخارج حمل و بیمه
premonish U قبلا برحذر داشتن
pretreat U قبلا معالجه کردن
I have a reservation. من قبلا رزرو کردم.
pretypify U قبلا نشان دادن
forearms U قبلا اماده کردن
preform U قبلا تشکیل دادن
forearm U قبلا اماده کردن
preform U قبلا بشکل دراوردن
preview U قبلا رویت کردن
preheat U قبلا گرم کردن
previews U قبلا رویت کردن
preform U قبلا تصمیم گرفتن
prenominate U قبلا ذکر شده
prenominate U قبلا نامبرده شده
prifix U قبلا تعیین کردن
prime U قبلا تعلیم دادن
preheat U قبلا حرارت دادن
preheated U قبلا حرارت دادن
prepossess U قبلا بتصرف اوردن
preheats U قبلا حرارت دادن
preheats U قبلا گرم کردن
preheated U قبلا گرم کردن
prifixal U قبلا تعیین کردن
presanctified U قبلا تقدیس شده
foresee U قبلا تهیه دیدن
preselect U قبلا انتخاب کردن
preordain U قبلا مقرر داشتن
foresees U قبلا تهیه دیدن
pretypify U قبلا اعلام کردن
prenominate U قبلا ذکر کردن
prerecord U قبلا ثبت کردن
preexist U قبلا وجود داشتن
advances U قبلا تجهیز شده
predesignate U قبلا تعیین شده
as already mentioned <adv.> U همانطور که قبلا اشاره شد
preassigned U قبلا تعیین شده
as previously agreed upon <adv.> U همینطور که قبلا موافقت شد
as previously mentioned <adv.> U همانطور که قبلا ذکر شد
primes U قبلا تعلیم دادن
preconceive U قبلا عقیده پیداکردن
preconceive U قبلا تصور کردن
to prerecord U قبلا ضبط کردن
as already mentioned <adv.> U همانطور که قبلا ذکر شد
predestine U قبلا تعیین کردن
advancing U قبلا تهیه شده
advancing U قبلا تجهیز شده
predigest U قبلا هضم کردن
advances U قبلا تهیه شده
predetermine U قبلا تعیین کردن
advance U قبلا تجهیز شده
forespeak U قبلا اماده کردن
advance U قبلا تهیه شده
primed U قبلا تعلیم دادن
predetermine U قبلا مقدر کردن
destine U قبلا انتخاب کردن
pre appoint U قبلا معین کردن
prearrange U قبلا ترتیب دادن
as previously mentioned <adv.> U همانطور که قبلا اشاره شد
prearrange U قبلا تهیه کردن
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
preconcert U قبلا فرار ومدار گذاردن
predict U قبلا پیش بینی کردن
predicting U قبلا پیش بینی کردن
predicts U قبلا پیش بینی کردن
put in <idiom> U اضافه چیزی که قبلا گفته شد
preassigned U قبلا تخصیص داده شده
preset U قبلا چیدن و قرار دادن
pre U آنچه قبلا توافق شده است
thereinbefore U در سطور قبل همان قرارداد قبلا"
preordain U قبلا وقوع امری را ترتیب دادن
predefined U آنچه قبلا معرفی شده است
preform U قبلا شکل چیزی رامعین کردن
prevue U قبلا رویت کردن اطلاع قبلی
bespeak U قبلا درباره چیزی صحبت کردن
preexist U ازلی بودن قبلا موجود شدن
pre- U آنچه قبلا توافق شده است
forebode U قبلا بدل کسی اثر کردن
doggedness U پستی
shabbiness U پستی
post code U کد پستی
doggery U پستی
sordidness U پستی
squalidity U پستی
misery U پستی
squalidness U پستی
scurviness U پستی
flunkeyism U پستی
postage U حق پستی
prosternation U پستی
abjectness U پستی
rliness U پستی
roguishness U پستی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com